[فعل]

to neglect

/nəˈglɛkt/
فعل گذرا
[گذشته: neglected] [گذشته: neglected] [گذشته کامل: neglected]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کوتاهی کردن نادیده گرفتن، غفلت کردن

formal
مترادف و متضاد abandon disregard ignore attend concentrate on look after
  • 1.Bob's car got dirty when he neglected to keep it polished.
    1. ماشین "باب" کثیف شد وقتی او در تمیز نگه داشتن آن کوتاهی کرد.
  • 2.It is essential that you do not neglect your homework.
    2. لازم است که شما در انجام تکالیف‌تان کوتاهی نکنید.
  • 3.The senator neglected to make his annual report to Congress.
    3. سناتور از دادن گزارش سالانه به مجلس کوتاهی کرد.
[اسم]

neglect

/nəˈglɛkt/
غیرقابل شمارش

2 بی‌توجهی کوتاهی

معادل ها در دیکشنری فارسی: اهمال تفریط غفلت کوتاهی کم‌کاری
formal
مترادف و متضاد disregard negligence slackness unconcern attention care
  • 1.The buildings are crumbling from years of neglect.
    1. ساختمان‌ها به خاطر سال‌ها بی‌توجهی دارند فرو می‌ریزند.
  • 2.The law imposes penalties for the neglect of children.
    2. قانون برای بی‌توجهی به کودکان مجازات در نظر می‌گیرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان