Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تازه ازدواج کرده
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
newly-wed
/ˈnuːli wed/
غیرقابل مقایسه
1
تازه ازدواج کرده
تازه عروس و داماد
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نوعروس
1.The newly-weds spent their honeymoon in Venice.
1. تازه عروس و داماد ماه عسل شان را در ونیز گذراندند.
تصاویر
کلمات نزدیک
newly-invented
newly-fallen snow
newly rich
newly built
newly
newly-weds
newlywed
newness
news
news agency
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان