Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کابوس
2 . تجربه وحشتناک
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
nightmare
/ˈnɑɪt.mer/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کابوس
خواب بد
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کابوس
مترادف و متضاد
bad dream
night terrors
1.My nightmares are getting worse.
1. کابوسهایم دارند بدتر میشوند.
2
تجربه وحشتناک
مترادف و متضاد
horror
ordeal
torment
1.The whole journey was a nightmare.
1. کل سفر تجربهای وحشتناک [کابوسی] بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
nightly
nightlife
nightjar
nightingale
nightie
nightshirt
nightstand
nighttime
nightwatchman
nightwear
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان