[اسم]

nuance

/ˈnuːɑːns/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نکات دقیق و ظریف تفاوت‌های جزئی

مترادف و متضاد slight variation
  • 1.He watched her face intently to catch every nuance of expression.
    1. او به چهره‌اش با دقت نگاه کرد تا هر نکته دقیق و جزئی در چهره‌اش را ببیند.
  • 2.You need to be able to convey the subtle nuances of meaning of each word.
    2. شما باید بتوانید تفاوت‌های جزئی و دقیق معنایی هر واژه را منتقل کنید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان