Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . باطل کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to nullify
/ˈnʌlɪfaɪ/
فعل گذرا
[گذشته: nullified]
[گذشته: nullified]
[گذشته کامل: nullified]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
باطل کردن
لغو کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
باطل کردن
معدوم کردن
لغو کردن
مترادف و متضاد
abolish
cancel
invalidate
negate
1.Judges were unwilling to nullify government decisions.
1. قضات تمایل نداشتند تصمیمات دولتی را باطل اعلام کنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
nullification
null hypothesis
null and void
null
nuke
nullity
numb
number
number one
number plate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان