[اسم]

oddball

/ˈɑːdbɔːl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 آدم عجیب‌وغریب

informal
  • 1.He has always been an oddball.
    1. او همیشه آدم عجیب‌وغریبی بوده‌است.
[صفت]

oddball

/ˈɑːdbɔːl/
غیرقابل مقایسه

2 عجیب و غریب غیرعادی

informal
  • 1.The oddball superstar's habits include watching TV with his chimpanzee.
    1. یکی از عادت‌های عجیب‌وغریب ستاره سینما تماشا کردن تلویزیون با شامپانزه‌اش است.
oddball characters
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان