[صفت]

odd

/ɑd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: odder] [حالت عالی: oddest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 غیرعادی عجیب‌وغریب، عجیب

معادل ها در دیکشنری فارسی: نامتداول ناجور
مترادف و متضاد strange unusual
  • 1.They're very odd people.
    1. آنها آدم‌های بسیار عجیب‌وغریبی هستند.
to be odd to do something
عجیب بودن انجام کاری
  • It is odd to find a person who speaks many languages.
    پیدا کردن شخصی که به چندین زبان صحبت کند، عجیب است.
to struck somebody as odd
برای کسی عجیب بودن
  • It struck me as odd that he didn't call.
    برایم عجیب بود که او تماس نگرفت.

2 فرد (ریاضی)

  • 1.1, 3, 5, and 7 are all odd numbers.
    1. 1، 3، 5 و 7 همگی اعداد فرد هستند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان