Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . برای خود کار کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
one's own boss
/wʌnz oʊn bɑs/
1
برای خود کار کردن
آقای خود بودن
1.Since I’m my own boss, my hours are flexible.
1. از آنجا که برای خودم کار میکنم، ساعتهای (کاری)ام قابل تغییر است.
تصاویر
کلمات نزدیک
one's mind goes blank
one's heart stands still
one's heart skips a beat
one's heart sinks
one's heart lurches
one's right arm
one's teeth chatter
one's temper flares
one-dimensional
one-eyed
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان