[اسم]

outcry

/ˈaʊtkraɪ/
قابل شمارش
[جمع: outcries]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 فریاد اعتراض اعتراض

معادل ها در دیکشنری فارسی: هیاهو نهیب
outcry (at/over/against something)
(فریاد) اعتراض (به‌خاطر/برسر چیزی)
  • 1. an outcry over the proposed change
    1. فریاد اعتراض به‌خاطر تغییر پیشنهادشده
  • 2. The new tax provoked a public outcry.
    2. مالیات جدید منجر به اعتراض عمومی شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان