Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . خارجی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
outer
/ˈɑʊt̬.ər/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: outermore]
[حالت عالی: outermost]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خارجی
بیرونی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بیرونی
خارجی
مترادف و متضاد
external
inner
1.outer office
1. مطب بیرونی
2.Remove the outer layers of the onion.
2. لایه های خارجی پیاز را پوست بکن.
تصاویر
کلمات نزدیک
outdoors
outdoor
outdo
outdated
outcry
outer belt
outer ear
outer space
outermost
outerwear
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان