Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بسته
2 . بستهبندی کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
package
/ˈpæk.ɪdʒ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بسته
ظرف
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بسته
مترادف و متضاد
parcel
1.a package of rice
1. یک ظرف برنج
2.A package was delivered for you today.
2. امروز بستهای برای تو ارسال [تحویل داده] شد.
3.I need to get to the post office to send this package.
3. باید به اداره پست بروم تا این بسته را ارسال کنم.
4.The computer comes with a software package.
4. این کامپیوتر شامل یک بسته نرمافزاری میشود.
[فعل]
to package
/ˈpæk.ɪdʒ/
فعل گذرا
[گذشته: packaged]
[گذشته: packaged]
[گذشته کامل: packaged]
صرف فعل
2
بستهبندی کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بستهبندی کردن
1.We package our products in recyclable materials.
1. ما محصولاتمان را با وسایل قابل بازیافت بستهبندی میکنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
pack rat
pack animal
pack
pacify
pacifier
package store
package tour
packaging
packet
packhorse
کلمات نزدیک
pack up
pack rat
pack off
pack in
pack ice
package deal
package holiday
package tour
packaging
packed
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان