Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تابه
2 . کفه
3 . به باد انتقاد گرفتن (فیلم و ...)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
pan
/pæn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تابه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ماهیتابه
مترادف و متضاد
frying pan
saucepan
1.Heat the milk in the small pan.
1. شیر را در تابه کوچک گرم کن.
2
کفه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کفه
[فعل]
to pan
/pæn/
فعل گذرا
[گذشته: panned]
[گذشته: panned]
[گذشته کامل: panned]
صرف فعل
3
به باد انتقاد گرفتن (فیلم و ...)
انتقاد کردن
informal
مترادف و متضاد
censure
criticize
lambaste
commend
praise
1.The critics panned the play.
1. منتقدان، آن نمایش را به باد انتقاد گرفتند.
تصاویر
کلمات نزدیک
pamphleteer
pamphlet
pampered
pamper
pampas grass
pan out
panacea
panache
panama
panamanian
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان