Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نفس نفس زدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to pant
/pænt/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: panted]
[گذشته: panted]
[گذشته کامل: panted]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
نفس نفس زدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
هن و هون کردن
نفس نفس زدن
لهله زدن
1.She finished the race panting heavily.
1. او مسابقه را تمام کرد (درحالی که) داشت به شدن نفس نفس می زد.
تصاویر
کلمات نزدیک
pansy
panpipe
panoramic
panorama
pannier
pant after
pantheism
panther
panties
pantomime
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان