[اسم]

parent

/ˈpær.ənt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 والد پدر یا مادر، یکی از والدین

معادل ها در دیکشنری فارسی: ولی
مترادف و متضاد guardian child
  • 1.I'm going to meet Richard's parents for the first time this weekend.
    1. من قرار است والدین ریچارد را برای اولین بار این آخر هفته ملاقات کنم.
a single/lone parent
پدر/مادر تنها [سرپرست خانواده]
  • My mum is a single parent.
    مادر من سرپرست خانواده است.
somebody's biological/natural parents
مادر و پدر واقعی/اصلی
  • Most children are reared by their natural parents.
    بیشتر بچه‌ها توسط پدر و مادر اصلی خود بزرگ می‌شوند.
somebody's birth parents
پدر و مادر واقعی کسی
  • Only half the children who are adopted wish to discover their birth parents.
    تنها نیمی از بچه‌هایی که به فرزندخواندگی قبول شده‌اند دوست دارند بدانند پدر و مادر واقعی خود را بشناسند.
somebody's real parents
پدر و مادر واقعی یک نفر
  • I was thrilled to have found my real parents.
    من از پیدا کردن پدر و مادر واقعی‌ام هیجان زده شدم.
adoptive/foster parents
پدر و مادر خوانده
توضیحاتی در رابطه با اسم parent
معادل فارسی اسم parent "والد" است. به پدر یا مادر، parent یا والد گفته میشود. مثال:
".I'm going to meet Richard's parents for the first time this weekend" (من قرار است والدین ریچارد را برای اولین بار این آخر هفته ملاقات کنم.)
نکته: شکل جمع این واژه parents است که به هم به پدر و هم به مادر اشاره دارد; "والدین".
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان