[اسم]

patron

/ˈpeɪtrən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 حامی پشتیبان

معادل ها در دیکشنری فارسی: بانی پشتیبان حامی ولینعمت مشوق
مترادف و متضاد backer sponsor
  • 1.Frederick the Great was the patron of many artists.
    1. "فردریک کبیر" حامی هنرمندان بسیاری بود.

2 مشتری (در رستوران)

formal
مترادف و متضاد client customer
  • 1.Patrons are requested not to smoke.
    1. از مشتری‌ها درخواست می‌شود سیگار نکشند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان