[فعل]

to pay up

/peɪ ʌp/
فعل ناگذر
[گذشته: paid up] [گذشته: paid up] [گذشته کامل: paid up]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کامل پرداخت کردن (قرض) تسویه کردن

  • 1.Eventually they paid up, but only after receiving several reminders.
    1. درنهایت آنها (قرضشان را) کامل پرداخت کردند، اما تنها بعد از دریافت کردن چندین تذکر.
  • 2.I had a hard time getting him to pay up.
    2. خیلی سختی کشیدم تا او را وادار به تسویه کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان