Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پدال
2 . رکاب زدن (دوچرخه)
3 . دوچرخهسواری کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
pedal
/ˈpedl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پدال
رکاب
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پدال
رکاب
1.bike pedals
1. رکاب های دوچرخه
2.Piano pedals
2. پدال های پیانو
3.the brake pedal
3. پدال ترمز
[فعل]
to pedal
/ˈpedl/
فعل ناگذر
[گذشته: pedaled]
[گذشته: pedaled]
[گذشته کامل: pedaled]
صرف فعل
2
رکاب زدن (دوچرخه)
پا زدن، پدال زدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
رکاب زدن
1.She was pedaling furiously.
1. او داشت بهشدت پدال میزد.
3
دوچرخهسواری کردن
با دوچرخه (جایی) رفتن
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
pedagogy
peculiarly
peculiar
peckish
peckerwood
pedal pushers
peddler
pedestrian
pedestrian crossing
pediatric
کلمات نزدیک
pedagogy
pedagogue
pedagogical
pecuniary
peculiarly
pedal bin
pedalo
pedant
pedantic
pedantically
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان