[قید]

peculiarly

/pɪˈkjuːliərli/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more peculiarly] [حالت عالی: most peculiarly]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به‌طور عجیب‌وغریب به‌طور غیرعادی

  • 1.Theo had been behaving peculiarly.
    1. "تئو" رفتارش عجیب‌وغریب شده بود.

2 مخصوصاً بسیار

مترادف و متضاد especially particularly
a peculiarly difficult question
یک پرسش بسیار سخت

3 منحصراً منحصر به فرد یا گروهی بخصوص

مترادف و متضاد uniquely
  • 1.He seemed to believe that it was a peculiarly British problem.
    1. او ظاهراً معتقد بود که این یک مشکل منحصراً بریتانیایی [منحصر به انگلیسی‌ها] است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان