[صفت]

peculiar

/pəˈkjuljər/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more peculiar] [حالت عالی: most peculiar]

1 خاص عجیب‌وغریب

معادل ها در دیکشنری فارسی: بخصوص ویژه نامتداول مخصوص
مترادف و متضاد odd
  • 1.This plastic has a peculiar texture.
    1. این پلاستیک بافتی خاص دارد.
  • 2.What a peculiar smell!
    2. چه بوی عجیب و غریبی!
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان