Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نوک زدن (پرنده)
2 . بوسه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to peck
/pek/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: pecked]
[گذشته: pecked]
[گذشته کامل: pecked]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
نوک زدن (پرنده)
بر چیدن (با منقار)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نوک زدن
1.The hens were pecking at the corn.
1. مرغها داشتند به ذرتها نوک میزدند.
[اسم]
peck
/pek/
قابل شمارش
2
بوسه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ماچ
تصاویر
کلمات نزدیک
peccary
peccadillo
pecan pie
pecan
pebbly
pecking order
peckish
peculiar
peculiarity
peculiarly
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان