Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . عابر پیاده
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
pedestrian
/pəˈdɛstriən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
عابر پیاده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پیاده
رونده
عابر پیاده
مترادف و متضاد
walker
driver
1.I don't doubt that a pedestrian can get places faster than a car in downtown traffic.
1. من شک ندارم که یک عابر پیاده سریعتر از یک ماشین در ترافیک مرکز شهر میتواند به مقصد برسد.
2.The police say it is urgent that pedestrians stay on the sidewalk .
2. پلیس میگوید که لازم است عابرین پیاده در پیادهروها بمانند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
peddler
pedal pushers
pedal
pedagogy
peculiarly
pedestrian crossing
pediatric
pediatrician
pediatrics
pediatrist
کلمات نزدیک
pedestal
peddler
peddle
pedantically
pedantic
pedestrian crossing
pedestrian overpass
pedestrian precinct
pedestrian zone
pedestrianize
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان