Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پدیکور
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
pedicure
/ˈpɛdɪkjər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پدیکور
ناخنآرایی (پا)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پیرایش ناخن پا
1.I got a pedicure.
1. پدیکور انجام دادم.
تصاویر
کلمات نزدیک
pediatrics
pediatrician
pedestrianize
pedestrian zone
pedestrian precinct
pedigree
pediment
pedlar
pedlary
pedology
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان