Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سازهای کوبهای
2 . دق (پزشکی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
percussion
/pərˈkʌʃn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سازهای کوبهای
پرکاشن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ساز کوبهای
the percussion section of an orchestra
بخش سازهای کوبهای یک ارکستر
2
دق (پزشکی)
ضرب
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دق
تصاویر
کلمات نزدیک
percolator
percolate
perch
perceptive
perception
percussionist
percussive
percy
perdition
peregrination
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان