[اسم]

pest

/pest/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 آفت

معادل ها در دیکشنری فارسی: آفت حشره موذی
pest control
مهار آفت

2 آتشپاره شیطون بلا

  • 1.My little sister is a real pest!
    1. خواهر کوچک من واقعا آتشپاره است!
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان