[صفت]

petite

/pəˈtiːt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more petite] [حالت عالی: most petite]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ظریف باریک‌اندام

معادل ها در دیکشنری فارسی: ریزنقش
approving
  • 1.a petite blonde
    1. یک موطلایی باریک‌اندام
  • 2.With her slim, petite figure, she could have been any age from 13 to 30.
    2. با هیکل لاغر و ظریفش می توانست هر سنی از 13 تا 30 سال داشته باشد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان