Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . اجرا کردن (بهتدریج و در بازه زمانی طولانی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to phase in
/feɪz ɪn/
فعل گذرا
[گذشته: phased in]
[گذشته: phased in]
[گذشته کامل: phased in]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
اجرا کردن (بهتدریج و در بازه زمانی طولانی)
معرفی و عملی کردن (قانون و...)
1.The new tax will be phased in over two years.
1. مالیات جدید در طول دو سال بهتدریج معرفی و عملی خواهد شد.
2.They will phase the new healthcare system in over a period of five years.
2. آنها برنامه بهداشت و درمان جدید را در طول بازه پنجساله اجرا خواهند کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
pass for
pass by
pair off
packed out
pack away
phone around
phone up
plan ahead
pop out
pour into
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان