[اسم]

piece of shit

/pˈiːs ʌv ʃˈɪt/
قابل شمارش
[جمع: pieces of shit]

1 چیز بی‌ارزش چیز آشغال، چیز به‌دردنخور

culturally sensitive informal
مترادف و متضاد piece of crap
  • 1.Take this piece of shit back where you bought it and get your money back.
    1. این چیز آشغال را بردار و به جایی که آن را خریدی ببر و پولت را پس بگیر.
  • 2.This computer my brother gave me is a total piece of shit. It barely even runs!
    2. این رایانه‌ای که بردارم به من داده است، یک چیز کاملاً به‌دردنخور است. حتی به‌زور کار می‌کند!
  • 3.What do I want this piece of shit for?
    3. این چیز بی‌ارزش را برای چی باید بخواهم؟

2 آدم آشغال آدم عوضی

culturally sensitive informal offensive
مترادف و متضاد piece of crap
  • 1.Only a real piece of shit would use racist terms like that.
    1. فقط یک آدم عوضی واقعی از عبارات نژادپرستانه مانند آن استفاده می‌کند.
  • 2.You piece of shit! You take that back or I'll smash your face in!
    2. ای آدم آشغال! آن حرف را پس بگیر یا می‌زنم له و لوردت می‌کنم!
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان