Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . آدم بیارزش
2 . چیز بیارزش
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
pile of shit
/pˈaɪl ʌv ʃˈɪt/
قابل شمارش
1
آدم بیارزش
آدم بیاهمیت، آدم حقیر
culturally sensitive
offensive
مترادف و متضاد
worthless person
1.Todd, you are a pile of shit. Don't ever forget this.
1. "تاد"، تو یک آدم حقیر هستی. این را هرگز فراموش نکن.
2.You pile of shit! You take that back or I'll smash your face in!
2. ای آدم بیارزش! حرفت را پس بگیر یا میزنم له و لوردت میکنم!
2
چیز بیارزش
چیز بهدردنخور
culturally sensitive
informal
1.This old car my grandfather gave me is a total pile of shit!
1. این اتومبیل قدیمی که پدربزرگم به من داده است، یک چیز کاملاً بیارزش است!
تصاویر
کلمات نزدیک
no shit
little shit
hot shit
have a shitfit
give a shit
scare the shit out of
shit all over
shit or get off the pot
shit rag
shit hits the fan
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان