[عبارت]

shit hits the fan

/ʃˈɪt hˈɪts ðə fˈæn/

1 کار به جاهای باریک رسیدن کار به جاهای باریک کشیدن، چیزی دردسرساز شدن

culturally sensitive informal
  • 1.I don't want to be here when the shit hits the fan.
    1. نمی‌خواهم وقتی که کار به جاهای باریک می‌رسد، اینجا باشم.
  • 2.Shit will hit the fan if mom and dad find out I took the car out without their permission.
    2. کار به جاهای باریک خواهد رسید اگر مامان و بابا بفهمند که من اتومبیل را بدون اجازه آن‌ها بیرون بردم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان