Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مست و پاتیل
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
shitfaced
/ʃˈɪtfeɪst/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more shitfaced]
[حالت عالی: most shitfaced]
1
مست و پاتیل
culturally sensitive
informal
مترادف و متضاد
very drunk
1.She was so shitfaced by the end of the night that she could barely stand up straight.
1. آخر شب او بهقدری مست و پاتیل بود که بهسختی میتوانست روی پایش صاف بایستد.
to get shitfaced
مست و پاتیل شدن
When they brought in that keg, I knew I was going to get shitfaced.
وقتی که آن بشکه را به داخل آوردند، میدانستم که قرار است مست و پاتیل شوم.
تصاویر
کلمات نزدیک
shitbox
shitass
shit hits the fan
shit rag
shit or get off the pot
shithead
shithouse
shitshow
built like a brick shithouse
stick like shit to a shovel
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان