Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . دستشویی (بیرون از خانه)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
shithouse
/ʃˈɪthaʊs/
قابل شمارش
1
دستشویی (بیرون از خانه)
توالت بیرونی
culturally sensitive
informal
مترادف و متضاد
outside toilet
1.I hate staying at my grandpa's old cabin, because we all have to share the stinky shithouse outside when we're there.
1. از ماندن در کلبه قدیمی پدربزرگم متنفرم، چون وقتی که آنجا هستیم، همگی مجبوریم از توالت بوگندو بیرون استفاده کنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
shithead
shitfaced
shitbox
shitass
shit hits the fan
shitshow
built like a brick shithouse
stick like shit to a shovel
up shit creek
rare as rocking horse shit
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان