[اسم]

shitbox

/ʃˈɪtbɑːks/
قابل شمارش

1 اتومبیل قراضه ابوقراضه

culturally sensitive informal
مترادف و متضاد jalopy
  • 1.My car is a total shitbox.
    1. اتومبیل من کاملاً یک ابوقراضه است.

2 چیز داغان و بی‌ارزش جای بد و ناخوشایند، بیغوله

culturally sensitive informal
  • 1.My girlfriend lives in a real shitbox.
    1. دوست دخترم در یک بیغوله زندگی می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان