[اسم]

pit

/pɪt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 هسته (میوه)

معادل ها در دیکشنری فارسی: هسته
  • 1.Peaches and plums have pits.
    1. هلو و آلو هسته دارند.

2 چاله گودال

معادل ها در دیکشنری فارسی: چال چاله حفره گودال
مترادف و متضاد ditch hole
  • 1.We dug a deep pit in the yard.
    1. ما چاله بزرگی در حیاط کندیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان