Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پارچ
2 . پرتابکننده (بیسبال)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
pitcher
/ˈpɪʧər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پارچ
کوزه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آفتابه
پارچ
مترادف و متضاد
jug
a pitcher of bear
یک پارچ آبجو
2
پرتابکننده (بیسبال)
تصاویر
کلمات نزدیک
pitched battle
pitch-black
pitch and putt
pitch
pita
pitchfork
pitchout
piteous
pitfall
pith
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان