[صفت]

plausible

/ˈplɔzəbəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more plausible] [حالت عالی: most plausible]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 معقول باور کردنی، پذیرفتنی، محتمل

مترادف و متضاد believable likely reasonable improbable
  • 1.a plausible explanation
    1. یک توضیح پذیرفتنی
  • 2.He studied all the data and then came up with a plausible theory.
    2. او همه داده‌ها را بررسی کرد و سپس نظریه معقولی را مطرح کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان