-
1.You'll have to play inside today.
1.
امروز باید در داخل (خانه) بازی کنی.
-
1.
I haven't got anybody to play with!
1.
من هیچکسی را ندارم که با او بازی کنم!
-
2.
She likes playing with her dolls.
2.
او بازی کردن با عروسکهایش را دوست دارد.
-
1.
Lets play poker.
1.
بیا پوکر بازی کنیم.
-
2.
You play tennis, don't you Sam?
2.
تو تنیس بازی میکنی، درست است "سم"؟
-
The Patriots are playing the Steelers tomorrow.
"پتریاتس" فردا با "استیلرز" بازی دارد.
-
Have you played her at squash yet?
آیا تا به حال با او اسکواش بازی کردهای؟
-
He plays for Cleveland.
او برای تیم "کلیولند" بازی میکند.
-
The Patriots are playing against the Steelers on Saturday.
روز شنبه "پتریاتس" در مقابل "استیلرز" بازی میکند.
-
We're going to play football after school.
میخواهیم بعد از مدرسه فوتبال بازی کنیم.
کاربرد فعل play به معنای بازی کردن
فعل play در مفهوم "بازی کردن" به طور کلی اشاره به انجام عملی برای تفریح، سرگرمی و لذت دارد که این عمل میتواند یک فعالیت ورزشی، یک بازی فکری و ... باشد. مثال:
"?You play tennis, don't you Sam" (تو تنیس بازی میکنی "سم"، درسته؟)
".Lets play poker" (بیا پوکر بازی کنیم.)
- این فعل در این مفهوم به خصوص در رابطه با بچهها کاربرد دارد. مثال:
".She likes playing with her dolls" (او بازی کردن با عروسکهایش را دوست دارد.)