Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . شعبه اخذ رأی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
polling station
/ˈpoʊlɪŋ steɪʃn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شعبه اخذ رأی
حوزه رأیگیری
مترادف و متضاد
polling place
1.I went into a polling station and cast my vote.
1. من به شعبه اخذ رأی رفتم تا رأی بدهم.
تصاویر
کلمات نزدیک
polling day
polling booth
polling
pollination
pollinate
polls
pollster
pollutant
pollute
polluted
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان