Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . آلوده کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to pollute
/pəˈlut/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: polluted]
[گذشته: polluted]
[گذشته کامل: polluted]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
آلوده کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آلودن
آلوده کردن
مترادف و متضاد
adulterate
contaminate
taint
clean
purify
1.It is claimed that soap powders pollute the water we drink.
1. ادعا میشود که پودر صابون آبی که مینوشیم را آلوده میکند.
2.The Atlantic Ocean is in danger of becoming polluted.
2. اقیانوس اطلس در خطر آلوده شدن قرار دارد.
3.There is much evidence to show that the air we breathe is polluted.
3. شواهد بسیاری وجود دارد مبنی بر اینکه هوایی که تنفس میکنیم آلوده است.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
go to the polls
pollock
polliwog
pollinator
pollination
polluted
pollution
polo-neck
polo-neck collar
polo shirt
کلمات نزدیک
pollutant
pollster
polls
polling station
polling day
polluted
polluter
pollution
polly
polo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان