[اسم]

portion

/ˈpɔːr.ʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پرس (خوراک)

معادل ها در دیکشنری فارسی: پرس
  • 1.The portions are very generous in this restaurant.
    1. پرس‌ها در این رستوران بسیار بزرگتر هستند.

2 بخش قسمت

معادل ها در دیکشنری فارسی: بخش برخه بهره نصیب سهم قسمت
مترادف و متضاد part share
  • 1.A large portion of the company's profit goes straight back into new projects.
    1. بخش بزرگی از سود شرکت مستقیم برای (سرمایه‌گذاری روی) پروژه های جدید برمی‌گردد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان