Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پرتره
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
portrait
/ˈpɔːrtrət/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پرتره
چهرهنگاری، تصویر صورت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پرتره
تمثال
صورت
1.He had his portrait painted.
1. او داد پرترهاش را بکشند.
a portrait painter
نقاش چهرهنگار
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
portly
portion
porter
portable
port
portraiture
portray
portrayal
portuguese
portuguese man-of-war
کلمات نزدیک
portmanteau word
portmanteau
portly
portion size
portion
portraiture
portray
portrayal
portugal
portuguese
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان