Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پودر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
powder
/ˈpɑʊd.ər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پودر
[گرد]
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آرد
پودر
خاکه
گرده
گرد
مترادف و متضاد
dust
fine particles
1.chili powder
1. گرد فلفل قرمز
تصاویر
کلمات نزدیک
pow
poverty-stricken
poverty trap
poverty line
poverty eradication
powder puff
powder room
powder snow
powdered
powdery
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان