[صفت]

pragmatic

/præɡˈmætɪk/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more pragmatic] [حالت عالی: most pragmatic]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 عملگرا عملگرایانه، واقع گرایانه

مترادف و متضاد practical realistic
  • 1.a pragmatic approach to management problems
    1. رویکردی عملگرایانه برای مشکلات مدیریتی
  • 2.A pragmatic scientist
    2. یک دانشمند عملگرا [واقع گرا]
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان