Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . دعا
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
prayer
/prer/
قابل شمارش
1
دعا
نیایش، نماز
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دعا
مترادف و متضاد
appeal
invocation
plea
1.a prayer of thanks
1. نیایشی از سپاس ها
2.She always says her prayers before she goes to sleep.
2. او همیشه قبل از آنکه بخوابد، دعا می کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
pray
prawn
prattle
prate
prat
prayer book
prayer room
prayer rug
prayer wheel
prayers
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان