[اسم]

prayer

/prer/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دعا نیایش، نماز

معادل ها در دیکشنری فارسی: دعا
مترادف و متضاد appeal invocation plea
  • 1.a prayer of thanks
    1. نیایشی از سپاس ها
  • 2.She always says her prayers before she goes to sleep.
    2. او همیشه قبل از آنکه بخوابد، دعا می کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان