Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . شکار
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
prey
/preɪ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شکار
طعمه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نخجیر
شکار
صید
1.Zebra are prey for lions.
1. گورخرها شکار شیرها هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
previously
previous
preview
preventive medicine
preventive detention
price
price tag
price war
priceless
pricey
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان