Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . قبلی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
previous
/ˈpriː.viː.əs/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
قبلی
قبل
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اسبق
سابق
متقدم
ماسبق
قبل
قبلی
مترادف و متضاد
foregoing
preceding
prior
following
next
1.I learned valuable skills in my previous job.
1. در کار قبلیام، مهارتهای ارزشمندی آموختم.
2.the previous day
2. روز قبل
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
prevent
prevaricator
prevalent
pretty much
pretty
previously
prey
price
price cut
price tag
کلمات نزدیک
preview
preventive medicine
preventive detention
preventive
prevention is better than cure
previously
prey
price
price tag
price war
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان