[صفت]

primal

/ˈpraɪml/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نخستین اولیه، آغازین

formal
مترادف و متضاد primeval
  • 1.Cooking the food over the camp fire felt like a primal way of making a meal.
    1. غذا درست کردن روی آتش اردوگاه حسی شبیه درست کردن غذا به شکل نخستین داشت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان