[اسم]

profit

/ˈprɑːfɪt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سود بهره

a rise/an increase/a drop/a fall in profits
افزایش/بالا رفتن/کاهش/کم شدن سود (دهی)
at a profit
با سود (خوب)
  • We should be able to sell the house at a profit.
    ما باید بتوانیم این خانه را با سود (خوبی) بفروشیم.
profit in something/doing something
سود در چیزی/انجام کاری
  • There is much profit in running a restaurant these days.
    این روزها سود زیادی در داشتن رستوران وجود دارد.
profit on something
سود از چیزی
  • The company made a profit on the deal.
    شرکت سود خوبی از قرارداد به دست آورد.
profit from something
سود از چیزی
  • Profit from exports rose 7.3%
    سود به دست آمده از صادرات 7.3% افزایش یافت.
[فعل]

to profit

/ˈprɑːfɪt/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: profited] [گذشته: profited] [گذشته کامل: profited]

2 بهره بردن سود بردن، سوددهی

to profit from something
از چیزی سود بردن
  • Farmers are profiting from the new legislation.
    کشاورزها دارند از قانون‌گذاری جدید سود می‌برند.
to profit by something
از چیزی بهره بردن
  • We tried to profit by our mistakes
    ما سعی کردیم از اشتباهات‌مان بهره ببریم.
to profit something/somebody
باعث سوددهی چیزی/کسی شدن
  • Many local people believe the development will profit them.
    بسیاری از مردم محلی باور دارند که پیشرفت باعث سوددهی آنها می شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان