Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مدید
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
prolonged
/prəˈlɔŋd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more prolonged]
[حالت عالی: most prolonged]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مدید
طولانی مدت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
طولانی
1.Prolonged use of the drug is known to have harmful side-effects.
1. معروف است که استفاده مدید از این دارو عوارض جانبی مضری دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
prolongation
prolong
prologue
prolixity
prolix
prolonged legal battle
prom
promenade
promethean
prominence
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان