[صفت]

prolonged

/prəˈlɔŋd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more prolonged] [حالت عالی: most prolonged]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مدید طولانی مدت

معادل ها در دیکشنری فارسی: طولانی
  • 1.Prolonged use of the drug is known to have harmful side-effects.
    1. معروف است که استفاده مدید از این دارو عوارض جانبی مضری دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان