[اسم]

provocation

/ˌprɑvəˈkeɪʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تحریک برانگیزش

معادل ها در دیکشنری فارسی: تحریض تحریک
  • 1.She bursts into tears at the slightest provocation.
    1. او با کوچک‌ترین تحریکی زیر گریه می‌زند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان