Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سهم خود را انجام دادن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
pull one's weight
/pʊl wʌnz weɪt/
1
سهم خود را انجام دادن
مثل بقیه کار کردن، به اندازه بقیه زحمت کشیدن
1.He accused me of not pulling my weight.
1. او من را متهم به این کرد که مثل بقیه کار نکردم.
تصاویر
کلمات نزدیک
pull one's leg
pull off
pull in
pull down
pull away
pull out
pull over
pull over. the front tire is flat.
pull over. we have a flat.
pull over. we're out of gas.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان